پسرکم! ... برادرت را به اعتماد دوستی میان خودتان، ضایع مکن ؛ زیرا آن که حقّش را ضایع کرده ای، برادرت نیست . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به فرزندش محمّد حنفیه ـ]
عرشیات
ادامه حکایت آن جهود دیگر(16)
سه شنبه 92 شهریور 19 , ساعت 8:41 صبح  

اسباب ظاهرى و اسباب غیبى،

( 845)سنگ بر آهن زنی بیرون جهد

 

هم به امر حق قدم بیرون نهد

  ( 846)آهن و سنگ ستم برهم مزن

 

کین دو می‏زایند هم‌چون مرد و زن

  ( 847)سنگ وآهن خود سبب آمد، ولیک

 

تو به بالا برنگر ای مرد نیک

بیرون جهد: یعنی امکان پدید آمدن آتش است.

به بالا برنگر: یعنی به عالم الهی.

سنگ وآهن خود سبب آمد: البته سبب ظاهر را نباید انکار کرد، اما سببیّت این اسباب به اذن الهی است.

( 845) سنگ را که به آهن زدى آتش از آن تولید مى‏شود این اخگر بامر حق بیرون مى‏آید.( 846) آهن و سنگ ظلم و ستم را بهم مزن که اصطکاک اینها چون نزدیکى مرد و زن باعث زائیده شدن موجود دیگرى است.( 847) اگر چه سنگ و آهن سبب بیرون آمدن آتش هستند ولى تو به بالاتر از آنها نگاه کن.

 

این شعلهْ عاشق‌وار، گاه در سنگِ آتش‌زنه پنهان است و باید سنگ را بر آهن زد تا اگر فرمان حق باشد از سنگ به صورت جرقه‌ای درآید و در گرد خود همه چیز را شعله‌ور کند. آهن و سنگ می‏تواند آتش پدید آورند و آتش، هم سوزاننده است و هم گرمی ‏دهنده. اما تو آن آهن و سنگی را که ستم و سوزانندگی از آنها می‏زاید برهم مزن. البته سبب ظاهری در هر کار، این سنگ‌ها و آهن‌ها هستند و اگر به بالا و به عالم الهی نگاه کنی می‏بینی که این سبب‌ها توسط حضرت حق به صورت سبب در می‌آیند.

( 848)کین سبب را آن سبب آورد پیش

 

بی‏سبب کی شد سبب هرگز زخویش

  ( 849)و آن سبب‌ها کانبیا را رهبرند

 

آن سبب‌ها زین سبب‌ها بر‌ترند

  ( 850)این سبب را آن سبب عامل کند

 

باز گاهی بی ‏بر و عاطل کند

  ( 851)این سبب را محرم آمد عقل‏ ما

 

وآن سبب‌ها را ست محرم انبیا

  ( 852)این سبب چه بود، به تازی گو: رسن

 

اندر این چَه، این رسن آمد به فن

  ( 853) گردش چرخه رسن را علت است

 

چرخه گردان را ندیدن زلت است‏

  ( 854)این رسن‌های سبب‌ها در جهان

 

هان وهان زین چرخ سر گردان مدان

  ( 855)تا نمانی صفر و سر گردان چو چرخ

 

تا نسوزی تو ز بی‌مغزی چو مرخ

سبب: در لغت، ریسمان و عرفا چیزى که در وصول بمطلوب بدان توسل جویند، و در اصطلاح فقها، راه وصول بحکم است بشرط عدم تاثیر، و در تعبیرات حکما مرادف علت است.[1]

زلت: لغزش.

هان وهان زین چرخ سر گردان مدان: هشدار مولاناست که اگر اسباب این جهانی را به چرخ سرگردان( آسمان وکواکب) متعلق بدانی، مثل چرخ ، سرگردان خواهی ماند وبه حقیقت نخواهی رسید.

صفر: تهى و خالى، بی چیز.

مرخ: بید دشتی است که از آن نوعی آتش زنه می ساخته اند برای ایجاد جرقه وروشن کردن آتش.[2]

 ( 848) این سبب را آن سبب بالاتر پیش آورده سبب کى بخودى خود سبب شده است.( 849) آن سببهایى که رهبر انبیا هستند بالا دست سببهایى است که بنظر ما مى‏رسد.( 850) این سبب را سبب بالاتر کار کن و مؤثر مى‏سازد گاهى در مورد دیگر هم از کار باز مى‏دارد. ( 851) عقل ما مى‏تواند محرم این سببها بوده و آن را درک کند ولى با آن سببها فقط انبیا محرم هستند.( 852) این سبب را مى‏توان تشبیه بریسمانى نمود که از چاهى آب بوسیله آن کشیده مى‏شود.( 853) البته سبب بالا آمدن ریسمان گردش چرخ چاه است ولى ندیدن گرداننده چرخ نشانه کورى و لغزش بصر است. ( 854) تصور نکن که این همه ریسمانهاى اسباب در تمام جهان ناشى از گردش افلاک است.( 855) این تصور را نکن تا چون چرخ سر گردان نشده و از بى‏مغزى مثل چوب آتش زنه باندک اشاره‏اى آتش نگیرى.

محتوای این ابیات توجه و التفات است از اسباب ظاهرى به اسباب غیبى که نخستین از راه حس و یا عقل، ادراک مى‏شود و طریق ادراک دومین، کشف است و آنها صفات و اسماء حق و علم و قدرت او هستند که سلسله‏ى علل و اسباب بدانها منتهى مى‏گردد و در اسباب ظاهرى تصرف مى‏کنند بدان گونه که گاه اثر و نتیجه بر آنها مترتب مى‏شود و گاهى نیز آنها را بى‏کار مى‏کنند چنان که از تاثیر باز مى‏مانند.

در حقیقت، مولانا دوگونه سبب را مطرح می‏کند: یکی اسباب کارهای این جهانی و امور روزمرهْ ما و دیگری اسبابی که این اسباب را به حرکت درمی‏آورند و از اینها برترند. پیامبران و اولیا از طریق کشف با این سبب‌ها آشنایی دارند. آن سبب‌های عالی‌تر این سبب‌های دنیایی را گاه به کار وا می‏دارند و گاه عاطل و بیهوده می‏گذارند. عقل ما فقط این سبب‌های مادی و این جهانی را می‏شناسد و آن سبب‌ها عالی‌تر فقط با انبیا محرمند. اسباب این جهانی همانند ریسمانند، این ریسمان با فنون خاصی به درون چاه (این دنیا) می‏آید. آن‌چه ریسمان را پایین و بالا می‏برد چرخی است که بر بالای چاه نصب شده است. خود چرخ هم گرداننده‏ای دارد که اگر او را نبینی گمراهی.

سپس مولانا هشدار می‏دهد که اگر اسباب این جهانی را متعلق به چرخ سرگردان و فلک، آسمان و کواکب بدانی، مثل چرخ، سرگردان خواهی ماند و به حقیقت نخواهی رسید و مانند صفر بی‏چیز یا ناچیز خواهی بود. بنابراین سبب اصلی (پروردگار) را بشناس تا مانند چوب مرخ از درون نسوزی و نابود نشوی.



[1]   - تعریفات جرجانى، کلیات ابو البقا، کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل: سبب.

[2]  . مرخ بید دشتی است که از آن نوعی آتش‌زنه می‏ساخته‌اند. بدین صورت که دو تکه از چوب بید دشتی را برداشته، یکی را نوک تیز می‏تراشیده و در دیگری حفره‏ای مناسب با نوک آن تکه تراش می‏داده‌اند و از سایش نوک اولی در حفره تکه دوم جرقه ایجاد می‏شد.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 471 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402097 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]